اُرف ساز است یا انسان؟!
اگر به گوشِتان رسیده است که بچهها موسیقی را با کلاسِ اُرف شروع میکنند و به نظرتان میرسد که این اُرف یک جور سازی است که احتمالاً عُرف است که در کلاسهای موسیقیِ کودک از آن استفاده شود و بعد با این سوال مواجه میشوید که اگر این جور است پس چرا به جای ""ع"" آن را با ""ا"" مینویسند و نهایتاً ارتباطِ همهی اینها با ""عُرفیِ شیرازی""، از مشاهیر و شعرایِ قرنِ دهم هجریِ قمری چیست، باید کمی بیشتر با هم گپ بزنیم !!
اینکه چرا اغلب اوقات کلاسهای موسیقیِ کودک را با نام ""اُرف"" میشناسند، به نگرشی در آموزشِ موسیقی به کودکان باز میگردد که یکی از بنیانگذاران اصلیاش آهنگسازِ شهیرِ آلمانی ""کارل اُرف"" بوده است. اگر اثر مشهور او به نامِ ""کارمینا بورانا"" را تا به حال نشنیدهاید، پیشنهاد میکنیم آن را در اینترنت جستجو کنید و بیابید و بشنوید تا متوجه شوید که حتماً قبلاً آن را یا در تبلیغاتِ بازرگانی یا فیلمهای سینمایی یا سریالهای تلویزیونی شنیدهاید!
در دههی ۲۰ میلادی، "کارل اُرف" در کنارِ "دورُتی گونتِر" مربیِ مجربِ حرکت و ژیمناستیک، و همکارش "گونلید کیتمَن"، با طرحِ ایدهی موسیقیِ بنیانی که ترکیبی از موسیقی، حرکت و کلام بود رویکردی را در آموزش موسیقی به کودکان ابداع کردند که به نگرشِ "اُرف-شولوِرک" یا به اختصار "نگرشِ اُرف" مشهور شد. با تشویقِ "کورت زاکس" قومموسیقیشناسِ مشهور، اُرف به جمعآوریِ مجموعهای از سازها پرداخت که نقشِ پُر رنگی در فعالیتهای کلاسی و همچنین آهنگسازی برای اجرای صحنهای با این نگرش داشتند و بعدها به "سازهای اُرف" مشهور شدند. زایلوفونها، متالوفونها، انواعِ سازهای کوبهایِ خودصدا و پوستصدا و ریکوردرها از جملهی این سازها بودند.
امروز نیز استفاده از این سازها در کلاسهای موسیقیِ کودک همچنان مرسوم است، هرچند که هستند بسیاری از مربیانِ موسیقی کودک که از فلسفه و مبانیِ نگرشِ اُرف-شولوِرک تا جایی فاصله گرفتهاند که کلاسهایشان تنها نامِ تُهی از معنای "اُرف" را یدک میکشند و دیدگاهِ اُرف-شولوِرک در آموزشِ موسیقی به کودکان را صرفاً به استفاده از همین سازها تقلیل دادهاند و بسی افسوس که در کارِ آموزشی خود از مبانی اصلیِ این نگرش یعنی بازی، خلاقیت، موسیقیِ بنیانی، حرکت بنیانی، بداههپرداری، کارِ گروهی و خودبیانگری هیچ نشانی ندارند.
نویسنده: فرهود بیگلربیگی